فکر می کردم گذر زمان آرام می کند غمی را که سالهاست گریبانم را محکم چسبیده و در تمام وجودم رخنه کرده است. قدیمی ها می گفتند خاک سرد است و آدم را آرام می کند. فکر می کردم که این درد هم درمانش دوره ای دارد و دوباره زندگی روی غلطک می افتد و همه چیز عادی می شود. بالاخره آدمی به امید زنده است اما اینها هیچکدام خواسته قلبی من نبود و هیچکدام هم نشد. گذر زمان تازه ترش کرد و خاک هم، کارکردش آن نبود که می گفتند و آخرش دیدم که این درد درمان ندارد. اصلا من آرزو نمی کردم که خاطراتش برایم کمرنگ شود. برای اینکه خیلی لذت بخش است وقتی که من در خلوت خودم با او سخن می گویم. آن لحظه من با تمام وجودم حضورش را حس می " دست نوشته ها " ...
ادامه مطلبما را در سایت " دست نوشته ها " دنبال می کنید
برچسب : هنوز,تکلم,کند, نویسنده : mmehra بازدید : 24 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:35